اما به فکر بچه و نانِ شبانهام
هرچند روز خنده و روز سیاحت است
در جمعه نیز، بار سیاهی به شانهام…
احساس خستگیِ دوصدساله میکنم
در وقت شور و مستی و عینِ جوانهام
از خواب میپرم هیجان دارم و سرور
دیدم که باز، صاحب چندین خزانهام
تنها نه در فضای وطن، بلکه در جهان
دور از دو چشم کور تمام رسانهام
باید به جای نان بِخورد کودک و زنم –
تحسیننامهها و مدال و نشانهام!
اسماعیل لشکری