هوا توفانی و توفندهتر باشد دل تنگم
نگاهم سخت بارانیست
نوا در خشکنایم نوحهآهنگ است
و میلرزد خموشی بر لبان خستهی بیتاب
نگاهم نیلبک را قاب میگیرد
صدایم را دل بیتاب میگیرد
سواری میکند امواج اندوه مرا آهم
زبان گر لال باشد چون بلال آگاه آگاهم
چسان گویم ملالی نیست
ودر گلدستهی آزادگی بنشسته لالی نیست
نمازم از نوازشهای ناز بینیازی دور گردیده
سکوتم سکتهی مستور گردیده
نگاهم سخت بارانیست
سرشکم نقشهی افغانستان را میکند بر گونه ام ترسیم،
هریوا هو زند در های و هویی نالهی خاموش
و میپیچم بسان بادهای تند و سرگردان
سرشکم چامهی توفانی درد است
هوا سرد است
و میلرزد خموشی بر لبان خستهی بیتاب.
عبدالغفور آرزو
ریملز
پنجشنبه، ۲۶/ ۸/ ۱۴۰۱ خورشیدی
۱۷ نوامبر ۲۰۲۲م