یک تبسم نذر رویت می کنم
عشق را آویز مویت می کنم
سینه ام را کز غمت لبریز شد
مخزن اسرار کویت می کنم
چشم هایم را اگر شویم به اشک
خیره در روی نکویت می کنم
کاسه چشمان خود را ساغرت
کاسۀ سر را سبویت می کنم
روح نا آرام خود را در غزل
تا ابد افسانه گویت می کنم
احمد پروین