وی کاینات بوده نمود صفات تو
عکس جمال روی تو پیداست از جهان
مرآت حسن روی تو شد کاینات تو
دارند روبروی تو در هر مقام و حال
مؤمن ز کعبه کافر ازین سومنات تو
هر ذره گر چه مظهر خورشید ذات شد
دارد ظهور خاص بهر جای ذات تو
چون روی تو جمال نمود از منات و لات
شد بت پرست عابدلات و منات تو
مخمور و بیخودیم بده ساقی از کرم
یک جرعه از شراب لب چون نبات تو
از تاب مهر نور جمال حبیب شد
از قید هست و نیست اسیری نجات تو
اسیری لاهیجی