ساقیا می ده که هشیارم کند

ساقیا می ده که هشیارم کند
مستیش زین خواب بیدارم کند
زان میی کارد خمارش نیستی
فارغ از هستی و پندارم کند
در صفای او نماید روی یار
صاف و پاک از زنگ اغیارم کند
زان شرابی ده که شادی آورد
وز غم کونین بیزارم کند
شد پیاپی جام ما در دایره
تا که سرگردان چو پرگارم کند
مست و بیخود سازدم منصور وار
چون همی خواهد که بردارم کند
جرعه زان می اسیری گو بنوش
تا چو مولانا و عطارم کند
اسیری لاهیجی
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *