جان دو جهان بسته بیکموی تو دیدیم
شد نرگس مخمور تو سرفتنه دوران
آشوب جهان غمزه جادوی تو دیدیم
ما قبله جانها بیقین روی تو گفتیم
محراب جهان را خم ابروی تو دیدیم
زنجیر دل خلق و کمند همه جانها
از سلسله حلقه گیسوی تو دیدیم
هر سو که رخ آرند بهر مذهب و هر دین
روی همه بی روی و ریا سوی تو دیدیم
هر عاشق اگر داد بمعشوق دگر دل
ما عشق همه بررخ دلجوی تو دیدیم
مجموع کتاب و همه آیات و معانی
مکتوب شده بر ورق روی تو دیدیم
خوی خوش عشاق تو ای کان ملاحت
یک شمه بروی تو که از خوی تو دیدیم
چون مهر رخت دید ز هر ذره اسیری
شیدای جهانش همه بر بوی تو دیدیم
اسیری لاهیجی