از مردم آلودهدل آلودهدامن میشود
آه از شب هجران من وین حسرت و حرمان من
چند آشنای جان من بیگانه از من میشود
شبها که منبی آن پسر آهی برآرم از جگر
همسایه را نور سحر روشن ز روزن میشود
بر روی آن زیبا صنم گر چشم دوزد دشمنم
از سوز غیرت بر تنم هر موی سوزن میشود
تا حسن او بر جا بود شور و فغان ما بود
از خوشهچین غوغا بود هرجا که خرمن میشود
آن عشوهجوی تندخو گر بیندم یک ره به کو
با من ز رشک مهر او صد دوست دشمن میشود
اهلی من او را مایلم از گل چه باشد حاصلم
آتشپرستم گر دلم مایل به گلشن میشود
اهلی شیرازی