طوفان آتشی است که در روزگار ماست
تا خوشه چین خرمن صاحبدلان شدیم
تخم محبت همه در کشت و کار ماست
زین آتش نهفته که در خاک میبریم
تا حشر لاله یی که دمد داغدار ماست
در دام عشق ما ز سر شوق میرویم
کانکس که صید ما کند اول شکار ماست
ما تشنه لب به مسجد و ساقی بمیکده
بر کف شراب کوثر و در انتظار ماست
اهلی بمال چهره زردی که زر شوی
زان کیمیای عشق که خاک مزار ماست
اهلی شیرازی