آفتابت در دل پر آتش ما تیزتر
شد بهار عمرم از پیری خزان در عشق تو
همچنان بینم پر از شاخ گل نو خیزتر
عالمی کشتی و خواهی زارتر کشتن مرا
زانکه می بینم ببخت خود ترا خونریزتر
هر کجا ای شاخ گل باشی ببویت پی برم
بسکه می یابم ز گل بوی تو مشک آمیزتر
هر کرا در دوزخ هجران چو اهلی سوختی
خاک او شد از نسیم خلد عنبر بیزتر
اهلی شیرازی