بسته راه زندگی بر من دهان تنگ تو
نیمه جانی کز کف خوبان برون آورده ام
چون کنم دیگر که بیرون آورم از چنگ تو
در عتابی با من و آهسته می خندد لبت
وه چه دلجویی بمیرم پیش صلح و جنگ تو
سوختم از شوق تو بر من دلت رحمی نکرد
آه از این بیرحمی و وای از دل چون سنگ تو
بر قد خوبان نظر هر چند اهلی میکند
کس ندارد اعتدال قد شوخ و شنگ تو
اهلی شیرازی