بذات حق که مرا تا وجود خواهد بود

بذات حق که مرا تا وجود خواهد بود
سرم بپای بتان در سجود خواهد بود
تو گر زمهر پشیمان شدی مرا باری
همان محبت دیرین که بود خواهد بود
چرا ز دود دل من به تنگ می آیی
چو آتشم زدی البته دود خواهد بود
تو خود بگو که رخ زرد عاشقان تا کی
ز دست سیلی عشقت کبود خواهد بود
زیان دین و دلم نیست غم که در ره دوست
هر آن زیان که شود عین سود خواهد بود
مباش دور ز اهلی که مرگ نزدیک است
وگر چه دیر بود دیر زود خواهد بود
اهلی شیرازی
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *