یوسف عزیز مصر هم بی خواری زندان نشد
چندانکه دیدم ای پری جور ترا نامردمم
گر در دلم از جور تو مهر تو صد چندان نشد
دور از تو بودم تنگدل تا نامدی سویم دگر
چونغنچه ام نگشود دل چون گل لبم خندان نشد
دیوانه باشد عاقلی کو پند مجنون میدهد
درمان درد عاشقان پند خردمندان نشد
از عشق و مستی زاهدان اهلی اگر منعم کنند
من رند عاشقپیشهام کس مانع رندان نشد
اهلی شیرازی