جراحتست که در سینه راحتست همه
وصال گل طلبی بخت باید ای بلبل
مگو که کار بعقل و فصاحتست همه
قدت نه سرو که ناز و کرشمه است تمام
رخت نه ماه که حسن و ملاحتست همه
چه عارضست و چه حسنست این تعالی الله
چو صبح اهل سعادت صباحتست همه
زبان طعن رقیبان بسوخت اهلی را
هلاک مردن جسم و جراختست همه
اهلی شیرازی