ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده

ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده
مصلحت نیست جز این مصلحت از دست مده
بیخطا سنگدلان شیشه دل می شکنند
دل بدینطایفه تا صبر و توان هست مده
ماهی شست بتانیم و بدین دام خوشیم
یارب آزادی ما هرگز ازین شست مده
گر شوی کشته پی سرو بلندی باری
همت از دست بهر مرتبه پست مده
گه گهی نوش وصالی بچشان جان مرا
تلخی زهر فراقم همه پیوست مده
مدعی را بهل از دام غمت تا بجهد
باسیران محبت ره وارست مده
اهلی از دست تو گر چرخ ستاند همه چیز
همه عالم بده و ساقی سرمست مده
اهلی شیرازی
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *