چشم ما بر کرم ساقی و بخش ازلی است
رند دردی کش ما را تو چه دانی چه کس است
بجز از پیر خرابات که داند که ولی است
ای طبیب دل و جان سوی خود از ناز مرا
کی محل میکنی و درد من از کم محلی است
پاک دل نیست کسی کز می صافی گذرد
احتراز از محک تجربه عین دغلی است
عمر باشد که درین میکده با خضر و مسیح
اهلی از جرعه کشان علی و آل علی است
اهلی شیرازی