از دست ظلم شمر ستمگر به کربلا
گریان شدند مؤمن و کافر به کربلا
هرگز کسی ندیده و نشنیده در جهان
جوری که شد به آل پیمبر به کربلا
پنداشتی قیامت کبری پدید گشت
کافتاده بود شورش محشر به کربلا
افغان العطش ز چه میرفت بر فلک
میبود اگر که ساقی کوثر به کربلا
خورشید منکسف شد و مه گشت منسخف
از شرم ظلم شمر بداختر به کربلا
بر نیزه رفت بس که سر سروران دین
طالع شد آفتاب ز هر سر به کربلا
مسدود بود راه نظر طایران تیر
از بس که میزدند همی پر به کربلا
مجنون شوم به حالت لیلا در آن زمان
کز کین شهید شد علی اکبر به کربلا
در بر کشید مشک خطان را ز بس همی
ز آنروی خاک گشته معطر به کربلا
یا رب به آه و نالهٔ دلهای دردناک
ما را نصیب کن که در آنجا شویم خاک
بلند اقبال
در مرثیه بر شهیدان کربلا
اطلاعیه برای شاعران و نویسندگان
پایگاه اینترنتی شعرستان از همکاری همه شاعران و نویسندگان آماتور و حرفه ای از سراسر جهان استقبال میکند و مشارکت فعال آنها را خیر مقدم میگوید. شما میتوانید اشعار، مطالب معلوماتی و مقالات خویش را از طریق ایمیل و یا فرم تماس ارسال نماید. مطالب ارسالی در اولین فرصت مناسب منتشر خواهند شد