ای گشته جهان وآنچه در او بهر تو موجود
لعل تو روانبخش تر از عیسی مریم
زلف تو زره سازتر از حضرت داود
پیش که برم حاجت وآرم به کجا روی
گردم اگر از درگه تو رانده ومردود
همچون دگران بود وصال تو نصیبم
می بود مرا نیز اگر طالع مسعود
اندر تن من نیست به جز عشق تومدغم
اندر دل من نیست مگر وصل تومقصود
کوراه که روی سوی توآریم به زاری
کزچار جهت بر رخ ما ره شده مسدود
اقبال بلندی که مرا بود ز عشقت
شد از بر منز انده هجران تو مفقود
بلند اقبال