ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم

ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم

شد گره در دل خونین چو سویدا آهم

چون نسیمی که نهد سر به بیابان ز چمن

بویی از حیرت دیدار بود با آهم

در سراغ تو ز بس گرم تکاپو شده ام

نفس سوخته ای کرد هوا را آهم

داد کز هجر چو طاووس همه تن داغم

آه کز درد چو زلف تو سراپا آهم

جویای تبریزی

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *