دلم برای خودم تنگ می‌شود

دلم برای خودم تنگ می‌شود
اگر چه نزد شما تشنهٔ سخن بودم
کسی که حرف دلش را نگفت من بودم
دلم برای خودم تنگ می‌شود آری
همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم
نشد جواب بگیرم سلام‌هایم را
هر آنچه شیفته‌تر از پی شدن بودم
چگونه شرح دهم عمق خستگی‌ها را؟
اشاره‌ای کنم انگار کوه‌کن بودم
من آن زلال پرستم در آب گند زمان
که فکر صافی آبی چنین لجن بودم
غریب بودم و گشتم غریب‌تر اما
دلم خوش است که در غربت وطن بودم
محمد علی بهمنی
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *