یعنی به یار سستوفا میفرستمت
قاصد بگیر نامه و دست مرا ببوس
آگاه نیستی که کجا میفرستمت
بگذار تا تمام شود نامه، ای صبا
بیطاقتی مکن، به خدا میفرستمت!
قاصد ز رشک، سایهٔ خود را نمیبرد
ای گریه صبر کن ز قفا میفرستمت
بیپیشه خوب نیست کسی در جهان سلیم
سوی چمن به کسب هوا میفرستمت
سلیم تهرانی