همزبان ما نشد جز طوطی از سبزان هند
بلبل گلزار ایرانم، بدآموز گلم
برنمیتابد دماغم سنبل و ریحان هند
چون قفس تنگ است بر ما عندلیبان این چمن
ما گواه از موی سر داریم در زندان هند
از شراب و از کباب بزم عیش ما مپرس
بیمژه چون آب ایران، بینمک چون نان هند
دل به جمعیت منه در طرهٔ خوبان سلیم
زان که چندان اعتباری نیست با سامان هند
سلیم تهرانی