که چشم را نمک او چو خواب میگیرد
خروش سیل سرشک مرا علاجی نیست
ز سنگ سرمه کی آواز آب میگیرد؟
صبا چو وصف می و میفروش با گل کرد
به خنده گفت که آیا کتاب میگیرد؟
چو گل ز پرورشم باغبان زیان نکند
که آب میدهد، از من گلاب میگیرد
سلیم آنکه چو موسی به حرف گستاخ است
ز کوه مطلب خود را جواب میگیرد
سلیم تهرانی