جلوه چون آب روان در سایهٔ سنبل کند
هرکه را افتد هوای آن لب میگون به سر
غنچهای از گوشهٔ دستار هردم گل کند
از فغان و ناله گلشن را به تنگ آورده است
باغبان امشب نمی داند چه با بلبل کند
در محبت هست تأثیری که چون نقش پری
صورت لیلی ز جیب بید مجنون گل کند
دوست از دشمن اسیر عشق نشناسد سلیم
رهرو او موج دریا را خیال پل کند
سلیم تهرانی