استخوانم خاک گشت و تیر میآید هنوز
از جنونم سالها رفت و دل دیوانه را
بیخودی از نالهٔ زنجیر میآید هنوز
باده نوشیدم، غمی از خاطرم بیرون نبرد
بوی ویرانی ازین تعمیر میآید هنوز
صد چو من فرهاد دارد هر طرف شیرین من
از دهانش گرچه بوی شیر میآید هنوز
سرگران کی میتواند از سر خاکم گذشت
کاری از این دست دامنگیر میآید هنوز
صد گلستان گل به دامن میبرد هرکس سلیم
بلبل ما از چمن دلگیر میآید هنوز
سلیم تهرانی