هوای وادی مجنون به دل گره دارم
به صیدگاه دعا، کو غزال مقصودی؟
که تیر بر سر دست و کمان به زه دارم
جنون به سلسله آراست بس که اعضایم
گمان برند که در تن مگر زره دارم
تمام عمر ز بیم خزان درین گلشن
چو غنچه برگ گلی چند در گره دارم
بلاست طالع شهرت سلیم، ورنه به عشق
هزار داغ من از داغ لاله به دارم
سلیم تهرانی