سرو از هوای قدّ تو عمر دراز یافت
نی را که رفته بود دل سوخته ز دست
چون از وصال تو خبری یافت باز یافت
خاک ره نیاز شو ای دل که چشم من
هر آب رو که یافت ز اشک نیاز یافت
با سوز دل بساز و دم از نور زن که شمع
این منزلت که یافت ز سوز و گداز یافت
ای نی رهی نما به خیالی ز کوی دوست
کاو در طریقِ عشق تو را چشم باز یافت
خیالی بخارایی