زهی راست از تو همه کار ما

زهی راست از تو همه کار ما
به هر حال لطفت نگهدار ما
به سودای زلف تو تا سوختیم
در آن حلقه گرم است بازار ما
گنه می کنیم و امید از تو این
که از ما نپرسی ز کردار ما
از آن دم که زلف تو از دست رفت
شد از دست سر رشتهٔ کار ما
چو گفتم خیالی چه مرغی است، گفت
یکی عندلیبی ز گلزار ما
خیالی بخارایی
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *