وز لطافت میوهٔ جان و لبت سیب دو نیم
ما به نیکی در تو میبینم و میبیند بصیر
تو کرمها میکنی با ما و میداند کریم
میزنی ای دُر به لعلش لاف و میگردی خجل
تابه کی بیآبرویی میکنی ای نایتیم
نعمت و ناز ای بهشتی رو مدار از ما دریغ
کاَهل جنّت را گزیری نیست از ناز و نعیم
از خیالی پرس وصف سرو قدّش کاین حدیث
راستی را در نیابد غیر طبع مستقیم
خیالی بخارایی