آن شاخ گل خرامان در باغ چون برآید

آن شاخ گل خرامان در باغ چون برآید
چون لاله از خجالت گل غرق خون برآید
چون در هوای رویش میرم عجب نباشد
هر سبزه ای ز خاکم گر لاله گون برآید
یاران به دور خطّش فالی اگر گشایند
بر نام من ز اوّل حرف جنون برآید
گرچه نمی برآید جانم ز غصّه لیکن
چون نوبت جدایی آمد کنون برآید
از گریه بس که بگذشت آب از سر خیالی
تا عاقبت در این کو از آب چون برآید
خیالی بخارایی
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *