به استاد یحیا جواهری عزیز به امید و آرزوی

به استاد یحیا جواهری عزیز به امید و آرزوی سلامتی زودتر شان!

گر پرچمِ زمانه نیابد نشان، بد است
دردت اگر نهفته بماند، زبان بد است

روزی به لاله هایِ مزاری کنم فغان:
– “داغِ دلت به سینه نباشد عیان، بد است!”

برخیز! در هوایِ غزل ها قدم بزن
شاعر اگر خموش نشیند، جهان بد است!

از خانقاهِ عشق کجا میروی، نرو
“یحیا جواهری” که نباشد، زمان بد است

آیینه روبرویِ تو با گریه می شنید:
– “زنگار، رویِ خاطرِ الفت گران، بد است”

نزدیکِ فصلِ لاله شده نازنین بِجُنب
شاعر که حس کند، شده او ناتوان، بد است

یک روزِ این بهار، ز پروان سفر کنم
گویند دیدنِ تو به گاهِ خزان، بد است

اشکفته باش کز غزلت عشق می تکد
پرپر، غزل اگر بکنی بی گمان، بد است!

محمد اسحق فایز

۴ حوت ۱۳۹۹
کابل

٭٭٭-
پس از آنکه شنیدم استاد جواهری عزیز بیمار شده است، این غزل را برای او سرودم. اما استاد ژکفر حسینی در گفتگویی، یاد آور شده بودند که این خبر نباید فیسبوکی شود. حالاکه همه از این موضع خبرشده اند، متن کامل غزل را اینجا گذاشتم.

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *