من ریشه ام ای حال و هوایم، گِلِ من شو!
بیرون نروم، ساده گیِ کار همین است
بیرون شو و از خانه بیا مشکلِ من شو!
بیرونِ من آیاتِ پریشانیِ خلق است
دلشادِ درونم، تو بیا داخلِ من شو!
چون بامِ ترک خورده – زباران بگریزم
هنگامهٔ پاییز شده کا گلِ من شو!
مجنونِ تو بودم چقدر سال شد، اکنون
در کوچ گهان ام، تو بیا محملِ من شو!
محمد اسحق فایز
۵ جدی ۱۳۹۸
کابل