پامال روزهای پریشانِ بیپدر
جانبرزده به کوچه و پسکوچهی گمان
از قلب صخرههای جهان سر کشیدهام
پیچیده در زمان
با روزگار مرده به اکنون رسیدهام
پیموده هرکجا
تا چیست تا چرا
تا پلههای رویت آنسوی انتها
تا خوف تا خدا!
در دشتهای بیکس مقروض آفتاب
چون ذرههای نور
دلبستهی عبور
پا از گلیم حال برون تاختم به غیب
یکلحظه سر به سیطرهی کهکشان زدم
در حیطهی تکامل امکان خویشتن
دور و برِ زمین و زمان را نشان زدم
از پشت تودههای کفآلود ابرها
دیدم «نبود» و «بود»
با هم نشسته بود
برکندم از حضور و تکیدم به گوشهیی
دم در کشیده باز بهجا آمدم دمی
گفتم که ای خودم!
شاید دروغ مینگرم
اصل صحنه نیست
برخاستم دریغ!
انگشت جان به ماشهی دل در گذاشتم
بر قلب چاک چاک سرم سر گذاشتم
شلیک شد نگاه
برخورد و بازگشت و فرو رفت در زمین
سرگشته شد یقین
خود برگرفته سر شدم از درهای غریب
بگذشتم و به دوش گرفتم دو دیده را
در خلوتی به حال بقا خون گریستم
ای داد از تشدد تجدیدهای جبر!
بازآمدم به خویش
مشغول دام و دانه و دنیا و دین و داد
ره میزدم به پیش
بشنیدم از مغارهی جغدی صدا کشید:
در درههای رویت فردای انتظار
آینده مرده است
آینده مرده است
آینده مرده است
من بودم و غروب و رفیق بلند من_
تنهایی عزیز!
رو سوی او نمودم و گفتم که ای رفیق!
چیزی به گوش میرسدم سخت و سهمگین
چیزی بگو مرا
شنیدی که میگفت
این زشت جمله را:
“در درههای رویت فردای انتظار
آینده مرده است
آینده مرده است
آینده مرده است”
خاموش بود و هیچ به من اعتنا نکرد
گویی که سالهاست دلش را شکستهام
بیراهه شد سرم
برجسته گشت رونق فریاد در دلم
ترکید خشم و سکسکه و بغض بیکسی
مغلوب شد غروب و برافراشت خیمه شب
باران و برف و بیم و زمستان و باد و ابر
پوینده همچو مرگ
این حامیان یاس
هر یک سگی به رنجش من پارس میزدند
بر ساقِ سبزههای دلم داس میزدند
با این همه تمام
تنهایی و من و سفر و سازش و سکوت
گرد و گداز و گردش و دریا و درد و داغ
در گیر با سپاه سیاهی و زندهگی
از هفتخوان خون و خرافات بندهگی
بیرون زدیم رخش سفر را جلو به دم
طی شد شب و پگاه شد و خورشید سرکشید
از آسمان باورم آینده پر کشید…
ای دوستدشمنان!
با آیههای تیرهی روشنگر گمان
فردای سرنوشت جهان را قدم زدم
آنروی سکههای نبودای بود را
سربسته چون ادامهی هستی رقم زدم
دیدم هزار علت سر در سرِ غریب
بیهوده انتظار
دور از غم و قرار
فریاد میزدند:
آینده زنده است
آینده زنده است
آینده زنده است
هلال فرشیدورد
کابل: ۱۳۹۸