ضعیف و لاغر و زرد و صدای خواب آور

ضعیف و لاغر و زرد و صدای خواب آور
کنار بستر من قرصهای خواب آور
لجن گرفته ام از این سرگذشت ویروسی
از این تب، این تب مالاریای خواب آور
منی که منحنی زانوان زاویه دار
جدا نمی کندم از هوای خواب آور
همین تجمع اجساد مومیایی شهر
مرا کشانده به این انزوای خواب آور
زمین رها شده دور مدار بی دردی
و روزنامه ها پر از قصه های خواب آور
هنوز دفتر خمیازه های من باز است
بخواب شعر! در این ماجرای خواب آور
نجمه زارع
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *