روز میلادِ مرا روز غزل میخوانی
شب به شب، بیت به بیتِ غزلیّاتم را،
درِ گوشِ پسرت جای مَثَل میخوانی!
اگر اخبار نخواندی خبرِ مرگم را،
شبی از پِچ پچه ی اهل محل میخوانی
باد، آموخته هر روز نوازش بکند
شاعری را که تو هرشب به جدَل میخوانی!
جادویی هست در این شعر که لذّت نبری،
بعد از این غیرِ من از هرکه غزل میخوانی!
مهدی فرجی