رسید نامه ی سنگت چه ناگهان به پَرم!
هنوز چشم به راهم که باز لطف کنی
هنوز منتظر نامه های سنگ ترم…
بهار آمد ماندم ، پرنده ها رفتند
پرنده ها که بیایند راهی سفرم
بلا که همیشه بد نیست راستی دیدی؟
تو آن بلای قشنگی که آمدی به سرم…
من و تو ما شده بودیم اگر نفهمیدیم،
منم که می گذری یا تویی که می گذرم
مهدی فرجی