وجود پاک‌ات اگر در مسیر رود بیفتد

وجود پاک‌ات اگر در مسیر رود بیفتد
چه لرزه‌ای به تن عالم وجود بیفتد

قدم بزن که تمامی ماه‌های دو عالم
به پای صورت ماه تو در سجود بیفتد

بگو به اهل حرم تا «و ان یکاد» بخوانند
مباد جسم تو در دیدهء حسود بیفتد

چنان تو بادیه را محو کشف چشم خودت کن
که تیرها همه از چلهء شهود بیفتد

رسید گرد و غباری و چشم شعر مرا بست
قرار بود که او در میان دود بیفتد

قرار بود که در بیت‌های بعدی این شعر
به قاب صورت او طرح یک عمود بیفتد

چگونه باید باور کنم که این تن ساقی‌ست؟
که این بنای رشادت، بنا نبود بیفتد

بلند شو ز کنار فرات، حضرت دریا
که دیده است که دریا به پای رود بیفتد؟

صدای نالهء تو می‌رسد به گوش برادر
خدا کند گذر او به این حدود… نيفتد…

بهزاد نجفی

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *