بین غریبههاست که هیچ اختلاف نیست!
برگرد پیش از آن که از این دیرتر شود
این دره است بین من و تو ؛ شکاف نیست
گنجشک کوچکی که تو سیمرغ خواستی
در مشت توست ، آن طرفِ کوه قاف نیست
“بگذار تا مقابل روی تو بگذرم”
جایی که در مقابله امکان لاف نیست
تا چشم تو خلاف لبت حرف میزند
حظّیست در سکوت که در اعتراف نیست
برگرد مثل بارش باران به خانهام
“باران که در لطافت طبعش خلاف نیست” …
مژگان عباسلو