این آتش از هر سر که بر خیزد تماشایی است
دریا اگر سر میزند بر سنگ حق دارد
تنها دوای درد عاشق ناشکیبایی است
زیبای من! روزی که رفتی با خودم گفتم
چیزی که دیگر بر نخواهد گشت، زیبایی است
راز مرا از چشمهایم میتوان فهمید
این گریههای ناگهان از ترس رسوایی است
این خیره ماندنها به ساعتهای دیواری
تمرین برای روزهایی که نمیآیی است
شاید فقط عاشق بداند “او” چرا تنهاست
کاملترین معنا برای عشق تنهایی است
فاضل نظری