جراحت

جراحت
خدایا کاش وصلی بود یک دم
نه دردی بود در عالم نه مرهم
نمی‌میریم جز در آتش وصل
نمی سوزیم جز در حسرت هم

هر آن کو راه عدل و دین بگیره
مراد از طالع شیرین بگیره
مرا داغ برادر هاست در دل
فلک داد مرا سنگین بگیره

همان هایی که اهل راز گردند
دگر با خویشتن دمساز گردند
جراحت در جگر دارند و افسوس
کجا یاران رفته باز گردند

اسیر روزگار گرم و سردیم
مگر با گردش دوران بگردیم
همه آلوده دامانی به سر شد
بجز زخمی که از سر وا نکردیم

عبدالجبار کاکایی

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *