هزار راه مرا، ای یگانه پایان باش
برای آنکه نگویند، جستهایم و نبود،
تو آنکه جسته و پیداش کردهام، آن باش!
دوباره زنده کن این خستهی خزان زده را
حلول کن به تنم جان ببخش و جانان باش…
کویر تشنهی عشقم، تداوم عطشم،
دگر بس است، ز باران مگوی، باران باش
دوباره سبز کن این شاخهی خزان زده را
دوباره در تن من روح نوبهاران باش
بدین صدای حزین، وین نوای آهنگین
به باغ خستهی عشقم، هزاردستان باش
حسین منزوی