در یک نفر فرشته دمید و پرنده شد

در یک نفر فرشته دمید و پرنده شد
در ما فقط به خاک جهنم بسنده شد

تاریخ با غرور بدی برگ می کشید
در این قمار ثانیه ها هم کشنده شد

یک جمع پاک باخته در چهره هایشان
خط های نامرتب اندوه ، خنده شد

غربال آسمان همه را پشت سر گذاشت
کوهی به هیچ باخت؛ و خاکی رونده شد

بازی به جای پر هیجانی رسیده بود
از آسمان ستاره ی بیچاره کنده شد

تاریخ با گذشت زمان برگ تازه داشت
آدم شکست خورد،ستم دید،بنده شد

انسان شکست خورد و مانند سایه ها
در امتداد ِ جاده ی مردن دونده شد

حالا به جای خیل نیاکان نشسته ام
شاید هر آنچه نور امید است زنده شد

این تاس تا سکوت کند طول می کشد
شاید که خوش نشست و بلیطم برنده شد

بابک دولتی

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *