وجودی عارفی دریا دل و والا مَقام
ز وحدت باده ها نوشید بیش از یک دو جام
شهنشاه بلنداخترکه دُر پرورده است
عقابان خیالش می کَشد گوهر مدام
طریقت را بنا کرد از گِل و بنیاد عشق
وجودی و شهودی پایدار و مستدام
ز بی دردی دردش عبرت آورد ارمغان
در اقلیمی سخنور لنگرش میزد خرام
ز کفرو دین گذشت اندیشه اش دُلدُل سوار
به زیری پای فکرش کرسی و لوح و قلام
به سلک معرِفت شد انتخاب ذوالجلال
به میدان تحیّر رخش هوشش بی لگام
می تحقیق را در وادی حیرت چشید
زبانش جوهرِ آیینه ی گویا کلام
طریقت را ز تحقیق و معاش ایجاد کرد
قِدم پرداز و حادث باورانش کرد نام
شرر واری سخن هایش براق و بی نقاب
کراماتش تجلیگاه معنی شد تمام
قلندر وار و رند پاکباز و بی ریاست
کفن پوشید و لیکن زنده جان و مستدام
سلوک و مکتبش آیینه ی عرفان و عشق
مقاماتش زهستی تا عدم دارد دوام
قطره بقایی
از زحمات بی شایبه اقای فرهمند یک جهان سپاس ، البته سپاس گزاری من بخاطر درج نوشته های من در این صفحه نیست بلکه این قدر زحمتی که بخاطر تهیه این سایت وزین که در مسیر شکوفایی و حفظ ارزش های فرهنگی و ادبی ما کشیده است…