گل سوری

گل سوری
بسیار شد جدایی و دوری عزیز من
احساس تلخ زنده به گوری عزیز من
قلب مرا که مرده در او هر چه اشتیاق
دعوت چه می‌کنی به صبوری عزیز من
رفتی و خط فگنده جدایی میان ما
صد ساله ره مسافت نوری عزیز من
از خوان دهر، غیر من از کس شنیده‌ای
آشی خورد به این همه شوری عزیز من
پاییز هست و هر که در اندیشه‌ی سفر
از جمله هم یکی گل سوری عزیز من
تا گرد راه شوید از احساس خسته‌ات
با یک پیاله چای چطوری عزیز من؟

عفیف باختری

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *