میخواستم همسفرم بمانی
ابر باریدن گرفت
هر دو زیر چتر پناه بردیم
اما
باد حسود نگذاشت
میدانم !
سهم من نیستی
دزدیده نگاهت میکنم
چشمانت جاده تاریک مرا روشن خواهد کرد؟
یا بر غبار ابر افزوده خواهد شد
راه ام را دنبال میکنم
آنقدر قوی ام که در طلاطم زندگی غرق نشوم
عشق را بر دیواری قلبم میکوبم
و هر روز صفحه جدیدی ورق میزنم
سر خط اش نام تو باشد
عاقله قریشی