لبخند کودکانهاش
هزار درد را فریاد میزند
آرزوهایش را به تصویر میکشد
جاده ی باران خورده را ،با دستان اش پاک میکند
بعد شکستن دلاش
پرواز قلب اش ،صدای آیینه ایست
تا به گوش بالا نشینان برسد
تصویر سازی هایش به آینده خفته
تا ببارد باران !
بر گونه های پریشان اش
رنگین کمان خوشبختی بیدارش کند
عاقله قریشی