كشيدم بيرون
ز لا به لاى ورق هاى كهنه ى حافظ
دوباره تازه شد آن يادهاى رنگارنگ
دوباره برد
مرا تا به كوچه ى خاكى
دوباره برد تا به چشمه دوغ و…
دوباره برد مرا تا به جوى شير و از آن
به سمت جاده ى ميوند و باغ بالا نيز
عکس یادگاری و يادهاى قديم
مرا به ياد بلنداى قامتت انداخت
قرار هاى كه با هم گذاشتيم آنجا
شمال كابل زيبا و موى من با هم
چقدر نا سازند
و شام هاى زمستان و گرمى خانه
و عاشقانه ترين فلم هاى هندى را
نشسته ام به تماشا هنوز با تو من
در خيال خودم
عاقله قریشی