تا لبخند دزدیده زنان را
به تصویر می کشیدم
نان نقاشی میکردم
به آرزویی که
تا هیچ دختری بفروش نرسد
پسر بچههای خسته از جنگ
با شکم سیر
دنبال توپ بدوند
جای آتش و دود
قلم و کتاب میکشیدم
کبوتران صلح را در آسمان
خوشبختی را روی بامخانه ها
نقاشی میکردم
عاقله قریشی