هر چند با سفره خالی

هر چند با سفره خالی
سالهاست ، زانوی غم را بغل کردند!
زلزله فریاد مناره های شهر را
و آواز شکستن سنگ‌ها را
بر صفحه سیاه تاریخ نوشت
اشک فانوس ها
بر پیکر بی‌جان شهر ریخت
کوچه های پر از سنگ و خاک
خیابان های خونین
دلهره های مردم را از حد گذشتاند
لبخند را از لبان شان کوچ‌ داد
آیا ، خوشبختی سهم ما نبود؟
ای کاش! سقف‌ی بالای سر می‌داشتیم
هراتم نمیدانم با کدام واژه
غمت را تسلیت بگویم
عندلیب بی‌پناه شده ای من

عاقله قریشی

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *