شکوه بلخ

امروز روز میلاد مردبی بدیل جهان مولاناجلال الدین محمدبلخی است،

شکوه بلخ!

چوخُرشیدی که دریک حال باقی‌ست
شعاعِ تو به هرمنوال باقی‌ست

تمام روشنی از پرتو توست
جداکردی تو فرق مغزاز پوست

ندارد حرف‌هایت فسخ و تحویل
نیاید درسخن تحریف، تبدیل

کلام تو سرا پا عشق و توحید
شود روشن، کند هرکس چو تقلید

به زیر پرده‌ها، هر ذره پنهان
شدی چون قطره‌های خون به جریان

همه آموختند ازتو به هستی
رموز رندی و اسرارِ مستی

چراغت شعله ی از آدمی را
نفس میداد هرجا، هر دمی را

چنان از باده ی عشق تو مستیم
سزا باشد که مهرت را پرستیم!

همیشه در کلامت داد کردی
تو فرق دیو و دد را، یاد کردی

حکایت کرده‌ای از نی همیشه
فغان دارد جدایی را زریشه

بیا انسان بمانید از صداقت
خدا را، بگذرید از این حماقت

وجودت رونق هفت آسمان‌ست
عیان‌ست آن‌چه درپرده نهان‌ست

تو از بلخی، نه از روم و نه تهران
جهانی گشته‌ای، بامغز قرآن!

فروغت جاودان تا درجهان است
شکوه«بلخ» ما، دراین میان است!

عارف بسام

Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *