هرجا دلِ سیاهِ تو شاد است، بم گذار!
“شمشادهای سرخِ خیابانی” ایم ما
خو کرده با هوای سمآلودِ انفجار
هم تیرهی شقایق و از نسلِ لاله ایم
سر میکشیم از دلِ خونینترین بهار
پروانههای سوخته را باد میبرد
فانوس روشن است که میماند استوار
پیش از ظهورِ جهلِ شما نیز دیده ایم
شبهای پُرمخاطره و روزهای تار
دنیا فرشتهخو شدن امید کرده، لیک
آدم نمیشوید شما دیوهای هار
لعنت به اشتیاق فراوان تان به مرگ
نفرین به فکر و فلسفهی تان در انتحار!
صادق عصیان